
حسن محمودی
حسن محمودی (متولد ۱۰ مارس ۱۹۷۱، در نجف آباد، اصفهان) منتقد ادبی، روزنامهنگار، رماننویس و پژوهشگر ایرانی متخصص در ادبیات داستانی است. او دارای مدرک لیسانس کارگردانی از دانشگاه تهران است و به عنوان معلم، کارگردان فیلم کوتاه و روزنامهنگار ادبی فعالیت داشته است. او در طول دوران حرفهای خود، با چندین روزنامه برجسته ایرانی از جمله ایرانیان، مناطق آزاد، همشهری، شرق، روزگار، اعتماد و فرهیختگان، با تمرکز بر ادبیات و هنر، همکاری داشته است. در حال حاضر، او به کار روزنامهنگاری خود در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ادامه میدهد.
محمودی علاوه بر فعالیتهای روزنامهنگاری و دانشگاهی، چندین فیلمنامه تلویزیونی، چهار مجموعه داستان کوتاه، پنج رمان و سه کتاب در زمینه تحلیل و معرفی آثار رماننویسان ایرانی نوشته است. او همچنین کتابفروشی «ستاره» را اداره میکند.
در مورد کتاب نوح من
رمان «نوح من»، نوشته حسن محمودی و نامزد جایزه ادبی مهرگان، داستانی گیرا را روایت میکند که حول محور نوح و ۳۲ سرباز فراری میچرخد که در ۱۹ اکتبر ۱۹۸۷ به جبهههای جنگ غرب اعزام میشوند. این رمان به وضوح شهری با ویژگیهای متمایز را به تصویر میکشد و مجموعهای غنی از شخصیتهای به هم پیوسته را تحت روایت نویسنده میبافد. محمودی نه تنها تحول یک پسر جوان را از نوجوانی به بزرگسالی – که ناامیدانه در حال نقشه کشیدن برای رسیدن به خطوط مقدم است – روایت میکند، بلکه به رنج، مراقبت و عشق بیدریغ مادرانی میپردازد که حتی پس از از دست دادن پسرانشان در جنگ، هنوز منتظر نامهای از آنها هستند.
این داستان، گروهی از ارواح جنگزده را معرفی میکند: منور و پسران مفقودش، حاجیه حجتی و پسر رنجورش، اسماعیل لال، که شاهد مرگ وحشیانه دوستانش است. این رمان به بررسی مبارزات پناهندگان جنگی میپردازد که پس از ورود به سرزمین «نون»، با طرد شدن، بیتفاوتی و ظلم روبرو میشوند. این روایت، آشفتگی عاطفی و ایدئولوژیک نسلی جنگزده را برجسته میکند و سفر ممد جواهری را دنبال میکند که در حالی که لاستیک یادگاری پدر مرحومش را در دست دارد، به خاطرات نامزدش چسبیده است و سلیمه که به یک گروه مخالف میپیوندد و در نهایت در سال ۲۰۱۲ در اردوگاه اشرف کشته میشود. در کنار این شخصیتها، رمان سربازان فراری آن دوران و رزمندگانی مانند نوح را به یاد میآورد که مشتاق پیشروی به سوی نبرد هستند.
نوح خود جوانی شگفتانگیز است که رتبه برتر کنکور سراسری دانشگاه را کسب کرده بود، اما ناگهان به جبهه جنگ میرود، جایی که وقایع خارقالعادهای رخ میدهد و به شهادت او منجر میشود. در حالی که مردم سرزمین نوح با لحنی آرام از او صحبت میکنند، به نظر نمیرسد کسی واقعاً راز او را درک کند – به جز حوا، که در نامهای رنگپریده، حقایق عمیقی را کشف میکند اما آنها را در قلب خود نگه میدارد. محمودی برای روایت این سالهای پرآشوب و سرنوشت هر شخصیت، از دیدگاه دانای کل استفاده میکند و در عین حال توالی زمانی را میشکند. این رویکرد مستلزم تعامل دقیق خواننده است و مشارکت فعال او را در رمزگشایی سرنخهای متنی تشویق میکند. رمان با یک لحظه محوری – ۱۹ اکتبر ۱۹۸۷ – آغاز میشود، زمانی که نوح سفر خود را در کنار سربازان فراری آغاز میکند. راوی دانای کل از طریق تغییرات زمانی و مکانی متعدد، نه تنها از میان وقایع گذشته دور عبور میکند، بلکه نگاهی اجمالی به آینده، حتی فراتر از شهادت نوح نیز میاندازد و گهگاه آیندهنگری را در دل گذشتهنگری جای میدهد.